شعر در مورد نگاه
شعر در مورد نگاه,شعر در مورد نگاه عاشقانه,شعر در مورد نگاه زیبا,شعر در مورد نگاه یار,شعر در مورد نگاه چشم,شعر در مورد نگاه من,شعر در مورد نگاه به دور دست,شعر در مورد نگاه به نامحرم,شعر در مورد نگاه سرد,شعر در مورد نیم نگاه,شعر درباره نگاه عاشقانه,شعر در مورد نگاه عاشق,شعری زیبا در مورد نگاه,شعر درباره چشم یار,شعری در مورد چشم یار,شعر در مورد چشم یار,شعر عاشقانه در مورد چشم یار,شعر زیبا در مورد چشم یار,شعر در مورد چشم های یار,شعر کوتاه در مورد چشم یار,شعر در مورد جادوی چشم یار,شعر زیبا در باره چشم یار,شعر در مورد نگاه و چشم,شعر درباره نگاه من,شعر درباره نگاه منتظر,شعر در مورد نگاه به دوردست,شعر در مورد نگاه به دوردست ها,شعری درباره نگاه به دور دست ها,شعر در باره نگاه به نامحرم,شعر در وصف نگاه,شعر در وصف نگاه یار,شعری در وصف نگاه,شعر در وصف چشمان زیبا,شعر در وصف چشمان یار,شعر در وصف چشمان,شعر در وصف چشمان سبز,شعر در وصف چشمان سیاه,شعر در وصف چشمان عسلی,شعر در وصف چشمان معشوق,شعر در وصف چشم یار,شعری در وصف چشم یار,اشعار در وصف چشم یار,شعری در وصف چشمان یار,شعر وصف چشم یار,شعر وصف چشمان یار,اشعار عاشقانه در وصف چشم یار,شعری در وصف چشمان معشوق,شعری در وصف چشمان زیبا,شعری در وصف چشمان,شعر عاشقانه در وصف نگاه,شعری زیبا در وصف چشم,شعر در وصف چشم زیبا,شعر در وصف زیبایی چشم یار,شعر نو در وصف چشمان زیبا,شعر زیبا در وصف چشمان معشوق,شعر در وصف چشمانت,شعر در وصف چشمان آبی,شعر در وصف چشمان تو,شعر در وصف چشم سبز,شعر در وصف چشم سیاه,شعر در وصف چشم عسلی,شعر نگاه,شعر نگاه عاشقانه,شعر نگاه به دوردست ها,شعر نگاهت,شعر نگاهم,شعر نگاه من,شعر نگاه سهراب,شعر نگاه به آسمان,شعر نگاه به دوردست,شعر عاشقانه نگاه تو,شعر نگاه عاشق,شعر درباره نگاه عاشقانه,شعر در مورد نگاه عاشقانه,شعر نو نگاه عاشقانه,شعری برای نگاه عاشقانه,شعر های عاشقانه نگاه,شعر نو نگاه به دوردست ها,شعری درباره نگاه به دور دست ها,شعر در مورد نگاه به دور دست ها,شعر نگاهت زیباست,شعر نگاهت را دوست دارم,شعر نگاهت میکنم,شعر نگاهت شکست ستمگریست,شعر نگاهت فریدون,شعر نگاهت را مگیر از من,شعر نگاهت را نمیخوانم,شعر نگاهت قلبمو برده,شعر نگاهت را,شعر نگاهم کن میلاد رحیمی,شعر نگاهم کن,شعر نگاهم میکنی,شعر نگاهم با نگاهت,شعر نگاهم نکن,شعر نگاهم کن که,متن شعر نگاهم کن میلاد رحیمی,شعر از نگاهم بخوان,متن شعر نگاهم کن عارف,شعر نگاه من کامنت,شعر نگاه من و تو,شعر نگاه منتظر,متن شعر منو نگاه کن,شعر درباره نگاه من,شعر نو نگاه من,شعر در مورد نگاه من,شعر به من نگاه کن,شعر منو نگاه کن بابک جهانبخش,شعر نگاه سهراب سپهری,شعر ما هیچ ما نگاه سهراب,شعر گاهی به آسمان نگاه کن,شعر در مورد نگاه به آسمان,شعر درباره نگاه به دوردست,شعر در مورد نگاه به دوردست
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد نگاه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
عاشق شدن چه حال غریبی ست،خوب من!
لرزیدنِ نگاه و دل و دست و شانه هاست
شعر در مورد نگاه
بگذار
گلهای دامنت مستم کند
آبشار نگاهت، غرقم
و من
در نامت شنا کنم
شعر در مورد نگاه عاشقانه
سالها بعدِ رفتنت
هربار که از پنجره به کوچه نگاه می کنم
برایم دست تکان می دهی
با چمدانی که
همه چیز را بُرد
شعر در مورد نگاه زیبا
نمیگویم به وصل خویش شادم گاه گاهی کن
بلاگردان چشمت کن مرا گاهی نگاهی کن.
شعر در مورد نگاه یار
پاییز
نگاه خشکیده ی من بود
بر تنِ خسته ی کوچه
و عشق نافرجامی
که داشت کم کم غروب می کرد
شعر در مورد نگاه چشم
بعد از نگاهت
با این عاشقانه های بی قرار
چه کنم؟
شعر در مورد نگاه من
میراثدار نگاه تو
دل من است
و این دل
دوستت دارم را
روزی از لبان تو خواهد چید
شعر در مورد نگاه به دور دست
من رویا دارم
رویای من بوسه ای ست
وقتِ خواب
و چشمانی که وقت بیداری نگاهم کند
شعر در مورد نگاه به نامحرم
بیا
ولی بی صدا، آرام
بنشین و نگاهم کن
که چطور با تو قدم می زنم!
شعر در مورد نگاه سرد
کسی با سکوتش،
مرا تا بیابان بی انتهای جنون برد
کسی با نگاهش،
مرا تا درندشت دریای خون برد
شعر در مورد نیم نگاه
دست مرا بگیر که باغ نگاه تو
چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود
شعر درباره نگاه عاشقانه
صبح
باور عشق است
در لبخند آسمانی تو
وقتی
چشم هایت را باز می کنی
و عطر نگاهت را
بر خورشید می پاشی
شعر در مورد نگاه عاشق
صبح
برکت چشمان توست
آنگاه که
انتظار حضورت
واژه واژه
درمن شعر می شود.
شعری زیبا در مورد نگاه
گاهی نگاهت
آنقدر نافذ است
که خودم را نه
دیوار پشت سرم را
در چشمت می بینم.
شعر درباره چشم یار
اگر می خواهی احساس مرا بدانی
به سایه ات نگاه کن
نزدیک به تو ام
حال که هرگز نمی توانم لمس ات کنم!
شعری در مورد چشم یار
من از اتفاق های بین مان می ترسم!
همین چیزهایی که تو فکر می کنی بی اهمیت هستند
همین نگاه های سر سری تو، لعنتی!
اینها چیزهایی که هستند
که به راحتی می توانند من را عاشق کنند
شعر در مورد چشم یار
باید به چشم هایم نگاه کنی
این شعرها
هرچقدر هم خوب باشند
نمی توانند دلتنگی ام را
بیان کنند..
چترهای کاغذی
زیر باران
دوام نمی آورند…!
شعر عاشقانه در مورد چشم یار
چه دریاچه ای بود
نگاهت
و من نمی دانستم تا کجاها
همراه خنده ات
در آن پارو خواهم زد.
شعر زیبا در مورد چشم یار
کوه
با نخستین سنگها آغاز میشود
و انسان با نخستین درد
در من زندانیِ ستمگری بود
که به آوازِ زنجیر-اش خو نمیکرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
شعر در مورد چشم های یار
نگاهت را گره بزن
به هر لحظه من
حس امنیت می گیرم
وقتی تو درگیر منی…
شعر کوتاه در مورد چشم یار
یک عمر روبروی هم بودیم و
بهم نمی رسیدیم!
اما نگاهمان عاشقانه در هم بود
ما دو شکوفه سیب بودیم..
کاش هیچ وقت
به رسیدن فکر نمی کردیم.
شعر در مورد جادوی چشم یار
بارها گفتم به تو
چشم ها برای نگاه است
اما تو هر روز
با آنها حادثه می آفرینی!
شعر زیبا در باره چشم یار
آرامم !
هم جنس نگاهت ٬
هم رنگ دستهایت !
گاه سرخ و گاهی سبز
…
شعر در مورد نگاه و چشم
به بهانۀ دلتنگی
پرده های اتاق را کنار می زنم
تا باد،
از شمالی ترین نقطۀ مجهول زمین
عطر لب های تو را
سنجاق کند بر گونه هایم
نگاه کن!
ببین طعم تمشک چه کرده با نسیم!
نگاه کن چگونه می وزد در حریق بوسه ها
شعر درباره نگاه من
کدامین دست
مرا
به پهنای نگاهت
محکوم کرده است
که تمام نمی شوی..؟
شعر درباره نگاه منتظر
همین دستهای توست
که وجود تنم را شهادت میدهد
عشق من!
گفته بودم بدون دستهات
نیست میشوم؟
نگاهم کن...
شعر در مورد نگاه به دوردست
نگاهت!
نگاهت چه رنج عظیمی است،
وقتی به یادم میآورد
که چه چیزهای فراوانی را
هنوز به تو نگفتهام
شعر در مورد نگاه به دوردست ها
آغوش ات
تنها سرزمین من شد،
نگران نباش
جیبم را از بوسه هایت پر کرده ام
دیگر برایم فرقی نمی کند
جهنم
بهشت
یا میدان جنگ
شعری درباره نگاه به دور دست ها
ناگهان چقدر زود دیر می شود !…
حرفهای ما هنوز ناتمام…
تا نگاه می کنی
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !
شعر در باره نگاه به نامحرم
گاهی آنقدر شاعرم
که استعاره از درخت می شوم!
نگاه کن
گنجشک ها
به دست هایم اعتماد می کنند
شعر در وصف نگاه
سر بگذار بر درد بازوان من،
دست نگاهم را بگیر،
مرا دچار حادثهای کن که با عشق نسبت دارد،
من عجیب از روزگار رنجیده ام
شعر در وصف نگاه یار
تا به حال کسی
تو را با چشم هاش نفس کشیده؟
آنقدر نگاهت می کنم
که نفس هام
به شماره بیفتد
بانوی زیبای من!
جوری که از خودت فرار کنی
و جایی جز آغوش من
نداشته باشی.
شعری در وصف نگاه
به آتش نگاهش اعتماد نکن
لمس نکن
به جهتی بگریز که بادها خالی از عطر اویند
شعر در وصف چشمان زیبا
چه کاری از من برمیآید؟
وقتی عشق
تمام خودش را
میریزد توی چشمهای تو و
نگاهام میکند
شعر در وصف چشمان یار
هر گوشــه یِ شهر را
که نگاه میکنی
دِلــی اُفتـاده
انگار ،
بازیِ مرگ آورِ باد
با موهایِ بـازِ تو
نمی خواهد
تمامی داشته باشد
شعر در وصف چشمان
نگاهت را
هنوز از روی عینکم
پاک نکرده ام
و ته کفش هایم
هنوز یک تکه از جنگل
حضور دارد!
من هنوز
خوابهای سفید
می بینم
و فکرهای کهنه ای دارم…
می دانم
اشتباه کردم
نباید عاشقت می شدم
شعر در وصف چشمان سبز
نو گل نازنین من تا تو نگاه می کنی
لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست
شعر در وصف چشمان سیاه
ازان کنم دم مردن نگاه خیره به رویش
که نیست خجلتی از پی نگاه بازپسین را
شعر در وصف چشمان عسلی
نگاه کن سر تار نفس کجا بندست
نگاه دار سر رشته زینهار مخسب
شعر در وصف چشمان معشوق
هر نگاه حسرت عشاق آه دیگرست
در دل هر قطره اشکی نگاه دیگرست
شعر در وصف چشم یار
دوبار بر رخ او دیدن از مروت نیست
نگاه اول من چون نگاه باز پس است
شعری در وصف چشم یار
دگر به قبله اسلام کج نگاه کند
نگاه هرکه بر آن صورت فرنگ افتاد
اشعار در وصف چشم یار
از بیغمان جمیله غم را نگاه دار
از چشم شور دردوالم را نگاه دار
شعری در وصف چشمان یار
یارب مرا زپوتو منت نگاه دار
شمع مرا ز دست حمایت نگاه دار
شعر وصف چشم یار
چون کودکان مکن به تماشا نگاه صرف
این رشته بهر گوهر عبرت نگاه دار
شعر وصف چشمان یار
پیکان یار را به دل و جان نگاه دار
تاممکن است عزت مهمان نگاه دار
اشعار عاشقانه در وصف چشم یار
از نگاه ما که در باغ تجلی محرم است
رومگردان ای بهشت عالم آرای نگاه
شعری در وصف چشمان معشوق
کشیده دار ز نظاره اش عنان نگاه
که زهر می چکد از تیغ جانستان نگاه
شعری در وصف چشمان زیبا
مردند عاشقان ز نخستین نگاه تو
حاجت بدان نشد که نگاه دگر کنی
شعری در وصف چشمان
خوش آن نیاز که رفع حیا تواند کرد
نگاه را به نگاه آشنا تواند کرد
شعر عاشقانه در وصف نگاه
نکنی گر نگاه معذوری
کت چو خسرو هزار مسکین است
شعری زیبا در وصف چشم
دل گرم من آتش خانه کیست
نگاه حسرتم پروانه کیست
شعر در وصف چشم زیبا
فریاد شکسته رنگی ما
عمری چو نگاه سرمه سا بود
شعر در وصف زیبایی چشم یار
نگاه ما زتماشای غیرمستغنی است
برون خویش چراغ گهر نمیتابد
شعر نو در وصف چشمان زیبا
وجود از عدم آنقدر دور نیست
نگاه اندکی نارسا میدمد
شعر زیبا در وصف چشمان معشوق
برگیست لبت از چمنستان تبسم
موجیست نگاه تو زعمان تغافل
شعر در وصف چشمانت
خلوت پرست گوشه حیرانی خودیم
یعنی نگاه دیده قربانی خودیم
شعر در وصف چشمان آبی
وین سخن گو نگاه سحرآمیز
با کدام آشنا سخن گوید
شعر در وصف چشمان تو
آتشین نگاه تو، زند به دل شراره ها
سوزم از شرار غم، چو آتشین ستاره ها
شعر در وصف چشم سبز
قربانیان نگاه پریشان نمی کنند
محو ترا همیشه تماشا برابرست
شعر در وصف چشم سیاه
دزدیدن نگاه، دلیل خیانت است
صائب دلیر دیدن دلدار خوشترست
شعر در وصف چشم عسلی
نوای عود در طاقت گدازی
به آتشدستی برق نگاه است
شعر نگاه
پی تاراج خرمنگاه هستی
نگاه برق جولان آفریدند
شعر نگاه عاشقانه
امید نگاه دارم از چشمش
از بیخبران خبر نمی آید
شعر نگاه به دوردست ها
در جبهه گشاده گلها نگاه کن
دلگیر ازگرفتگی باغبان مباش
شعر نگاهت
بیگانه شدم زهر دو عالم
از نیم نگاه آشنایش
شعر نگاهم
چشمت ز نگاه مردم افکن
قلاش فکند و پارسا هم
شعر نگاه من
حسن را از چشم بد شرم و حیا دارد نگاه
شمع را فانوس از باد صبا دارد نگاه
شعر نگاه سهراب
ز نگاه ما که در باغ تجلی محرم است
رومگردان ای بهشت عالم آرای نگاه
شعر نگاه به آسمان
باد هر روزی به جولا نگاه تو
خاک خواری بر دهن بیند مرا
شعر نگاه به دوردست
بیا که دل بشد از انتظار آمدنت
نگاه داشته ام جان نثار آمدنت
شعر عاشقانه نگاه تو
از چشم راست بین همه را، کز کژی بود
کردن به مردمان ز تکبر نگاه کج
شعر نگاه عاشق
دلم که تخته شد از دست غم چو آیینه
نگاه دار که ناگه فگار خواهم کرد
شعر درباره نگاه عاشقانه
من چشم می نیارم کز وی نگاه دارم
یارب مگر تو داری از چشم من نگاهش!