شعر در مورد رفتن

شعر در مورد رفتن,شعر در مورد رفتن دوست,شعر در مورد رفتن یار,شعر در مورد رفتن به سفر,شعر در مورد رفتن به کربلا,شعر در مورد رفتن عشق,شعر در مورد رفتن از دنیا,شعر در مورد رفتن به سربازی,شعر در مورد رفتن به حج,شعر+در+مورد+رفتن+پدر(مرگ+پدر),شعری در مورد رفتن دوست,شعر درباره رفتن دوست,شعری درباره رفتن یار,شعری در باره ی رفتن یار,شعری در مورد رفتن یار,شعر در باره ی رفتن یار,شعر درباره رفتن یار,شعر در باره رفتن به کربلا,شعر در مورد سفر به کربلا,شعر درباره سفر به کربلا,شعر در مورد رفتن به کربلا در اربعین,شعر زیبا در مورد رفتن به کربلا,شعری درمورد سفر به کربلا,شعر درباره رفتن عشق,شعر در مورد رفتن از این دنیا,شعر درباره رفتن از این دنیا,شعر در وصف رفتن,شعر در وصف رفتن یار,شعر در وصف رفتن دوست,شعری در وصف رفتن,شعر عاشقانه در وصف رفتن,شعر زیبا در وصف رفتن,شعر نو در وصف رفتن,شعر رفتن,شعر رفتن و تنهایی,شعر رفتن دوست,شعر رفتن عشق,شعر رفتن و ماندن,شعر رفتن به کربلا,شعر رفتن یار,شعر رفتن پاییز,شعر رفتن تو,شعر رفتن پدر,شعر رفتن دوستان,شعر نو رفتن دوست,شعر درباره رفتن دوست,شعری برای رفتن دوست,شعر در وصف رفتن دوست,شعر درمورد رفتن دوست,شعر از رفتن دوست,شعر رفتن عشقم,شعر رفتن عشقی,شعر درباره رفتن عشق,شعر در مورد رفتن عشق,شعر برای رفتن عشق,شعر رفتن از عشق,شعر نو رفتن عشق,شعر رفتن ماندن,شعر درباره رفتن و ماندن,شعر رفتن یا ماندن,شعر نو رفتن و ماندن,میان رفتن و ماندن شعر,شعر در باره رفتن به کربلا,شعر ورود به کربلا,شعر سفر به کربلا,اشعار رفتن به کربلا,شعر رفتن به کربلا,شعر برای رفتن به کربلا,شعر سفر به کربلا,شعر در مورد رفتن به کربلا,شعر ورود کاروان به کربلا,شعر رفتن یاران,شعر رفتن یار,شعر درباره رفتن یار,شعر برای رفتن یار,شعری برای رفتن یار,شعری درمورد رفتن یار,شعر در مورد رفتن یار,شعر در وصف رفتن یار,شعر راجع به رفتن یار,شعر درباره رفتن پاییز,شعر در مورد رفتن پاییز,شعر شبای رفتن تو,شعر رفتی و از رفتن تو,متن شعر شبای رفتن تو معین,متن شعر شبای رفتن تو,متن شعر شبهای رفتن تو,شعر شبهای رفتن تو,شعر نو رفتن تو,شعر بعد از رفتن تو,شعر رفتی و رفتن تو,شعر رفتن پدربزرگ,شعر در مورد رفتن پدر,شعر برای رفتن پدر,شعر نو رفتن پدر,شعر درباره رفتن پدر,شعر در رفتن پدر,شعری برای رفتن پدر,شعر از دست رفتن پدر

شعر در مورد رفتن

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد رفتن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

گاهی ادای رفتن در می آوری

فقط خودت می‌دانی که

چمدانت خالیست و پایت نای رفتن

و دلت قصد کندن ندارد.

شعر نامردی , شعر در مورد نامردی , شعر در وصف نامردی , شعر درباره نامردی

شعر در مورد رفتن

آدم ها یا می‌مانند یا می‌روند

تو اما هیچکدامشان نیستی

نه آنچنان رفته که دل بسوزاند

نه آنقدر ها مانده

که خیالْ راحت کن باشد.

درد دارد این بلاتکلیفی..!

ترجیح می‌دهم روزی هزار بار از رفتنت بمیرم

تا اینکه ماندنت

قدرِ یک در آغوش کشیدن هم

به کار نیاید …

شعر وفاداری , شعر در مورد وفاداری , شعر در وصف وفاداری , شعر درباره وفاداری

شعر در مورد رفتن دوست

می آیی

خسته

با چمدانی که گویی

دسته اش به دستانت

قفل بسته

کفش های پوشیده

بند های بسته

می آیی

اما آمدنت،شبیه نماندن

درست شبیه رفتن است

شعر هنر و هنرمند , شعر در مورد هنر و هنرمند , شعر در وصف هنر و هنرمند , شعر درباره هنر و هنرمند

شعر در مورد رفتن یار

از کوی تو رفتم من تا دل بشود آرام

بیهوده سفرکردم وقتی که تو مـاوایی

شعر وداع , شعر در مورد وداع , شعر در وصف وداع , شعر درباره وداع

شعر در مورد رفتن به سفر

اگر بگویم:

“دیشب بعدِ بوسیدنت

وقتی داشتی بِر و بِر نگاهم میکردی

همان لحظه که دستِ من و موی تو

عشق را به بازی گرفتند،

درست قبلِ بیدار شدنم

بال درآوردم”

باور میکنی…!؟

شعر هجرت , شعر در مورد هجرت , شعر در وصف هجرت , شعر درباره هجرت

شعر در مورد رفتن به کربلا

لب بر لبت

چنانت به درخت بچسبانم به دلتنگى

که درخت شوى

که رفتن اگر بخواهى

نتوانى!

که بمانى…

شعر همدلی , شعر در مورد همدلی , شعر در وصف همدلی , شعر درباره همدلی

شعر در مورد رفتن عشق

آنکه دوستش داشتم

مسافری بود

همیشه در دست‌هایش چمدانی و

در جیب هایش بلیطی برای نماندن بود

اما از لب هایش حرفی از رفتن نمی ریخت

شعر یمن , شعر در مورد یمن , شعر در وصف یمن , شعر درباره یمن

شعر در مورد رفتن از دنیا

من

با تو می نویسم و می خوانم

من

با تو راه می روم و حرف می زنم

وز شوقِ این محال

که دستم به دست توست

من

جای راه رفتن

پرواز می کنم

شعر یادگاری , شعر در مورد یادگاری , شعر در وصف یادگاری , شعر درباره یادگاری

شعر در مورد رفتن به سربازی

با پرتوِ ماه آیم و چون سایه ی دیوار

گامی ز سرِ کوی تو رفتن نتوانم

شعر بهار , شعر در مورد بهار , شعر در وصف بهار , شعر درباره بهار

شعر در مورد رفتن به حج

دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها

چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن نتوانم

شعر راه , شعر در مورد راه , شعر در وصف راه , شعر درباره راه

شعر+در+مورد+رفتن+پدر(مرگ+پدر)

داشتی می‌رفتی

که باران گرفت

باید بودی، می دیدی

باران

چقدر به رفتنت می آمد..!

شعر رهایی , شعر در مورد رهایی , شعر در وصف رهایی , شعر درباره رهایی

شعری در مورد رفتن دوست

رفتنت

حفره‌ ای در من ایجاد خواهد کرد

که تابستان و زمستان

از آن سوز می‌آید؛

با اینهمه آغوشت را بردار و برو

هرجای دنیا را که خواستی گرم کن!

شعر ذلت , شعر در مورد ذلت , شعر در وصف ذلت , شعر درباره ذلت

شعر درباره رفتن دوست

گاهی خواستن توان ندارد

زورش به رفتن، نبودن، نیست شدن

نمی رسد که نمی رسد

شعر ساز , شعر در مورد ساز , شعر در وصف ساز , شعر درباره ساز

شعری درباره رفتن یار

دیروز فکر می کردم

تمام قله های جهان را

می توانم فتح کنم.

تازه امروز فهمیدم

چه نفس گیر است

بالا رفتن از پله های خانه ای که

تو

دیگر در آن نیستی!

شعر ذکر , شعر در مورد ذکر , شعر در وصف ذکر , شعر درباره ذکر

شعری در باره ی رفتن یار

شعر و

بغض و

اشک

کفافِ رفتنت را نمی دهند

باید

سر فرصت

برایت

بمیـرم …

شعر زمان , شعر در مورد زمان , شعر در وصف زمان , شعر درباره زمان

شعری در مورد رفتن یار

هر صبح

که چشم باز می کنم

نیستی

تو پای بودنت همیشه لنگ می زند

و من پای رفتنم

شعر سکوت , شعر در مورد سکوت , شعر در وصف سکوت , شعر درباره سکوت

شعر در باره ی رفتن یار

حقیقت این است:

فرودگاه ها، بوسه های بیشتری از سالن های عروسی به خود دیده اند!

و دیوار بیمارستان ها، بیشتر از عبادت گاه ها دعا شنیده اند!

به راستی چرا این گونه ایم؟

همه چیز را موکول می کنیم

به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است!

شعر نماز , شعر در مورد نماز , شعر در وصف نماز , شعر درباره نماز

شعر درباره رفتن یار

بعد از رفتنت

نسبت به هر چیزی دلهره دارم!

به باز شدن در

زنگ تلفن

پیامک گوشی

صدای آشنا

نم باران

راه همیشگی 

دلهره هایی که

هیچ کدامشان

تو نیستی..!

شعر رنگین کمان , شعر در مورد رنگین کمان , شعر در وصف رنگین کمان , شعر درباره رنگین کمان

شعر در باره رفتن به کربلا

می دانی؟

وقتی قبل از برگشتن فعل رفتنی در کار باشد

محبت خراب می شود

محبت ویران می شود

محبت هیچ می شود

باور کن

یا برو

یا

بمان

اما اگر

رفتی

هیچ وقت برنگرد.

هیچ وقت.

شعر ساحل , شعر در مورد ساحل , شعر در وصف ساحل , شعر درباره ساحل

شعر در مورد سفر به کربلا

پروانه نیستم اما

سال‌هاست دور خودم می‌چرخم وُ

می‌سوزم.

رفتن‌َت در من

شمعی روشن کرده است انگار

شعر اربعین , شعر در مورد اربعین , شعر در وصف اربعین , شعر درباره اربعین

شعر درباره سفر به کربلا

چون پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار

گامی به سر کوی تو رفتن نتوانم

شعر ضریح امام رضا , شعر در مورد ضریح امام رضا , شعر در وصف ضریح امام رضا , شعر درباره ضریح امام رضا

شعر در مورد رفتن به کربلا در اربعین

تو را از شاخه می‌چینم

که برایم گنجشک باشی،

این ‌روزهای سکوت و وحشت را

پُر از آوازِ رفتن کنی.

شعر امام رضا , شعر در مورد امام رضا , شعر در وصف امام رضا , شعر درباره امام رضا

شعر زیبا در مورد رفتن به کربلا

بهار که رفتن اسفند و

آمدن فروردین نیست!

بهار یعنی

جای بوسه‌های مردی

که تو باشی

روی گونه‌های زنی

که من باشم

شکوفه بدهد!

شعر تظاهر , شعر در مورد تظاهر , شعر در وصف تظاهر , شعر درباره تظاهر

شعری درمورد سفر به کربلا

نمی دانم

تاثیر خنده های توست

یا ور رفتن با گل های باغچه

که آینه مدتی است

جوان تر از

پارسال نشانم می دهد

شعر صداقت , شعر در مورد صداقت , شعر در وصف صداقت , شعر درباره صداقت

شعر درباره رفتن عشق

آسمان

و هر چه آبیِ دیگر

اگر چشمان تو نیست

رنگ هدر رفته است

بر بوم روزهای حرام شده

چه رنگ‌ها که هدر رفتند

و تو نشدند.

شعر ضعف , شعر در مورد ضعف , شعر در وصف ضعف , شعر درباره ضعف

شعر در مورد رفتن از این دنیا

اشتباه می‌کنند بعضی‌ها 

که اشتباه نمی‌کنند! 

باید راه افتاد، 

مثل رودها که بعضی به دریا می‌رسند 

بعضی هم به دریا نمی‌رسند. 

رفتن، هیچ ربطی به رسیدن ندارد! 

شعر طلوع خورشید , شعر در مورد طلوع خورشید , شعر در وصف طلوع خورشید , شعر درباره طلوع خورشید

شعر درباره رفتن از این دنیا

سال‌ها بعدِ رفتنت

هربار که از پنجره به کوچه نگاه می کنم

برایم دست تکان می دهی

با چمدانی که

همه چیز را بُرد

حتی همین کوچه را،

همین پنجره را،

چشم هایم را،

ادامه ی این شعر را…

شعر سگ , شعر در مورد سگ , شعر در وصف سگ , شعر درباره سگ

شعر در وصف رفتن

اشتباه نکن

رفتنت فاجعه نیست برایم

من ایستاده می میرم،

چون بیدهای مجنون…!

شعر سایه , شعر در مورد سایه , شعر در وصف سایه , شعر درباره سایه

شعر در وصف رفتن یار

بعد رفتنت

رودخانه ای از این اتاق گذشت

و من

نه سیبی سرخ بودم

که به دست های کسی برسم

نه برگی خشک

که جایی گیر کنم

قایقی کاغذی بودم

پر از کلماتی از تو.

شعر شیر جنگل , شعر در مورد شیر جنگل , شعر در وصف شیر جنگل , شعر درباره شیر جنگل

شعر در وصف رفتن دوست

قسمت نشد که لحظه غمگین رفتنت

با اشک ها مسیر تو را شستشو کنم

بوسیدنت که هیچ

بغل کردنت که هیچ

حتی نشد تو را

یک دل سیر بو کنم

از یادها گذشتی و

در بادها گم شدی

حالا حضور تو را کجا جستجو کنم

قسمت نشد،

تو رفتی و من ماندم که باز

باقیمانده عمر، تو را آرزو کنم.

شعر نادان , شعر در مورد نادان , شعر در وصف نادان , شعر درباره نادان

شعری در وصف رفتن

رفتن که بهانه نمی خواهد،

یک چمدان می خواهد از دلخوری هاى تلنبار شده و

گاهى حتى دلخوشی هاى انکار شده

رفتن که بهانه نمی خواهد،

وقتى نخواهى بمانى،

با چمدان که هیچ بى چمدان هم می روى

شعر لیلا , شعر در مورد لیلا , شعر در وصف لیلا , شعر درباره لیلا

شعر عاشقانه در وصف رفتن

بماند که بی بهانه رفتی و

هیچ سخاوتی در کار نبود

بماند که بی اعتنا به حقوق بشر

مرا در بند چشمانت کرده ای

شعر ثمین , شعر در مورد ثمین , شعر در وصف ثمین , شعر درباره ثمین

شعر زیبا در وصف رفتن

ببخش خودت را

برایِ تمامِ راه های نرفته

برایِ تمامِ بی راه های رفته

ببخش،

بگذار احساست

قدری هوایی بخورد …

شعر سختی , شعر در مورد سختی , شعر در وصف سختی , شعر درباره سختی

شعر نو در وصف رفتن

می روی و من پشت سرت آب نمی ریزم

وقتی هوای رفتن داری

دریا را هم به پایت بریزم

برنمی گردی

شعر وصال , شعر در مورد وصال , شعر در وصف وصال , شعر درباره وصال

شعر رفتن

ناگهان چقدر زود دیر می شود

حرفهای ما هنوز ناتمام…

تا نگاه می کنی 

وقت رفتن است

بازهم همان حکایت همیشگی !

شعر مادر , شعر در مورد مادر , شعر درباره مادر , شعر در وصف مادر

شعر رفتن و تنهایی

چون آمدنم به من نبود روز نخست

وین رفتن بی مراد عزمیست درست

برخیز و میان ببند ای ساقی چُست*

کاندوه جهان به مِی فرو خواهم شست

شعر زندگی , شعر در مورد زندگی , شعر درباره زندگی , شعر در وصف زندگی

شعر رفتن دوست

از وقتی که دوست ام مرا ترک کرده است،

کاری ندارم به جز راه رفتن!

راه می روم تا فراموش کنم.

راه می روم.

می گریزم.

دور می شوم.

دوست ام دیگر

برنمی گردد،

اما من حالا

دونده دوی استقامت شده ام

شعر عشق , شعر در مورد عشق , شعر درباره عشق , شعر در وصف عشق

شعر رفتن عشق

هزار سال

پیش از آنکه جاده را رفتن آموخته باشند     

دلتنگِ تو بودم،

انگار

هزار سال منتظر بودم

بیایی پشت پنجرۀ اتوبوس

برایم دست تکان بدهی،

تا این شعر را برایت بنویسم

شعر گل , شعر در مورد گل , شعر درباره گل , شعر در وصف گل

شعر رفتن و ماندن

آرزویم مردن در صدای تو بود

یا رفتن با صدایت

یا خاموش شدن در صدایت

صدای تو چون باد گذشت

و من به دامن تاریکی

آویخته ام.

شعر عید غدیر , شعر در مورد عید غدیر , شعر درباره عید غدیر , شعر در وصف عید غدیر

شعر رفتن به کربلا

راه دوری برای رفتن ندارم

جای نزدیکی برای ماندن

و بلاتکلیفی پاهایم راه به هرجا می­برند،

شعر تنهایی , شعر در مورد تنهایی , شعر درباره تنهایی , شعر در وصف تنهایی

شعر رفتن یار

جوانی‌ام

گوشه‌ی آغوش تو بود

لحظه‌ای صبر اگر می‌کردی

پیدایش می‌کردم

آغوشت را باز کردی

برای رفتن‌ام

شاید حق با تو بود

من دیر شده بودم!

شعر تولد , شعر در مورد تولد , شعر درباره تولد , شعر در وصف تولد

شعر رفتن پاییز

وقتی سفر

دوست داشتن تو باشد

رفتن هم آمدن است.

شعر ماه محرم , شعر در مورد ماه محرم , شعر درباره ماه محرم , شعر در وصف ماه محرم

شعر رفتن تو

دوستم داشته باش

از رفتن بمان!

دستت را به من بده،

که در امتداد دستانت

بندری است برای آرامش!

شعر لب , شعر در مورد لب , شعر درباره لب , شعر در وصف لب

شعر رفتن پدر

نچرخید… زبانم را می گویم، کاش وقت رفتن می گفتم:

دوستت دارم .لطفا نرو

شعر آسمان , شعر در مورد آسمان , شعر درباره آسمان , شعر در وصف آسمان

شعر رفتن دوستان

باور کن هیچ کجای دنیا

بوسه

برای اتفاق افتادن نیست

همان طور که تو

برای رفتن نبودی

به خدا راست می گویم

وقتی دست هایت مال من نیست

خط عمر کف دستم

روز به روز کوتاه تر می شود

شعر مرگ , شعر در مورد مرگ , شعر درباره مرگ , شعر در وصف مرگ

شعر نو رفتن دوست

چین و چروک های صورتم را

که ادامه دهی

به رفتنت می رسی

به زمستانی سخت

به برف

که سال هاست

جای سایه ات

روی سرم می نشیند.

شعر درباره رفتن دوست

 به آه گرم ز خود پاک می توان رفتن

ازین کمند به افلاک می توان رفتن

بخواب عشقم , بخواب عشقم شعر , بخواب عشقم شعرنو , آسوده بخواب عشقم

شعری برای رفتن دوست

 دیر آمده ای مرو شتابان

ای رفتن تو چو رفتن جان

 دیر آمدن و شتاب رفتن

آیین گل است در گلستان

شعر دلتنگی , شعر در مورد دلتنگی , شعر درباره دلتنگی , شعر در وصف دلتنگی

شعر در وصف رفتن دوست

 نفس بر سینه طاهر رسیده

دم رفتن عزیز ما کجایی

شعر آتش , شعر در مورد آتش , شعر درباره آتش , شعر در وصف آتش

شعر درمورد رفتن دوست

 پای رفتن نماند سعدی را

مرغ عاشق بریده پر باشد

شعر پاییز , شعر در مورد پاییز , شعر درباره پاییز , شعر در وصف پاییز

شعر از رفتن دوست

 بیم دیوانگیست مردم را

ز آمدن رفتن پری وارش

شعر امام علی , شعر در مورد امام علی , شعر درباره امام علی , شعر در وصف امام علی

شعر رفتن عشقم

 از راه نمودن تو باشد

آن رفتن راهوار عاشق

شعر دوستت دارم , شعر در مورد دوستت دارم , شعر درباره دوستت دارم , شعر در وصف دوستت دارم

شعر رفتن عشقی

 چون پای نماند اندر این ره

من رفتن راهوار دیدم

شعر گذر عمر , شعر در مورد گذر عمر , شعر درباره گذر عمر , شعر در وصف گذر عمر

شعر درباره رفتن عشق

 وحشی شده مستعد رفتن

نعلین دو دیده اش مهیاست

شعر کلیسا , شعر در مورد کلیسا , شعر درباره کلیسا , شعر در وصف کلیسا

شعر در مورد رفتن عشق

 حرام است ای مسلمانان از این خانه برون رفتن

می چون ارغوان هشتن ز بانگ ارغنون رفتن

شعر کودکی , شعر در مورد کودکی , شعر درباره کودکی , شعر در وصف کودکی

شعر برای رفتن عشق

 خیال زلف تو پختن نه کار هر خامیست

که زیر سلسله رفتن طریق عیاریست

شعر مردانگی , شعر در مورد مردانگی , شعر درباره مردانگی , شعر در وصف مردانگی

شعر رفتن از عشق

 بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود

خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست

شعر غربت , شعر در مورد غربت , شعر درباره غربت , شعر در وصف غربت

شعر نو رفتن عشق

 ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد

ساقی به دور باده گلگون شتاب کن

شعر هدف , شعر در مورد هدف , شعر درباره هدف , شعر در وصف هدف

شعر رفتن ماندن

 آن لعل دلکشش بین وان خنده دل آشوب

وان رفتن خوشش بین وان گام آرمیده

شعر گرگ , شعر در مورد گرگ , شعر درباره گرگ , شعر در وصف گرگ

شعر درباره رفتن و ماندن

 ورای بوستان دل یکی صحراست بی پایان

به پای جان توان رفتن در آن صحرای حیرانی

شعر پرسپولیس , شعر در مورد پرسپولیس , شعر درباره پرسپولیس , شعر در وصف پرسپولیس

شعر رفتن یا ماندن

 چون درد نداری، ای دل سرگردان

رفتن ببر طبیب بی فایده دان

شعر پرنده , شعر در مورد پرنده , شعر درباره پرنده , شعر در وصف پرنده

شعر نو رفتن و ماندن

 وادی بی انتها راه طلب رفتن است

دولت بی منتها یاد خداکردن است

شعر خنده , شعر در مورد خنده , شعر درباره خنده , شعر در وصف خنده

میان رفتن و ماندن شعر

 رفتن به سلامت ز در دوست گمان است

مردن به ملامت ز غم عشق یقین است

شعر هجران , شعر در مورد هجران , شعر درباره هجران , شعر در وصف هجران

شعر در باره رفتن به کربلا

 هرگز نتوان رفتن بیرون ز کمین گاهی

کان ترک شکارافکن با تیر و کمان آید

شعر چوپان , شعر در مورد چوپان , شعر درباره چوپان , شعر در وصف چوپان

شعر ورود به کربلا

 سزای قتل ندانم مگر وجودی را

که وقت رفتن او جان نمی رود ز تنش

شعر همسر , شعر در مورد همسر , شعر درباره همسر , شعر در وصف همسر

شعر سفر به کربلا

 رخ دوست را ندیدم دم رفتن، ای دریغا

که به روی او نیفتاد نگاه واپسینم

شعر فوتبال , شعر در مورد فوتبال , شعر درباره فوتبال , شعر در وصف فوتبال

اشعار رفتن به کربلا

عرضه دادم در بر جانان وفای خویشتن

زیر تیغ امتحان رفتن به پای خویشتن

شعر آزادی , شعر در مورد آزادی , شعر درباره آزادی , شعر در وصف آزادی

شعر رفتن به کربلا

میان بحر به یاد گهر توان رفتن

هوای زهر به شوق شکر توان کردن

شعر حسادت , شعر در مورد حسادت , شعر درباره حسادت , شعر در وصف حسادت

شعر برای رفتن به کربلا

 اکنون که از کنار منت میل رفتن است

اول بریز خونم و آخر کناره کن

شعر حال خوش , شعر در مورد حال خوش , شعر درباره حال خوش , شعر در وصف حال خوش

شعر سفر به کربلا

 آن خواجه که می دانم جرم همه می بخشد

پیش کرمش رفتن ناکرده ثواب اولی

شعر در مورد رفتن