شعر در مورد چراغ
شعر در مورد چراغ ,شعر در مورد چراغ راهنما,شعر در مورد چراغ راهنمایی,شعر در مورد چراغ قرمز,شعر در مورد چراغ های شهر,شعر در مورد چراغ نفتی,شعر در مورد چراغ سبز,شعر در مورد چراغ راهنمایی و رانندگی,شعر در مورد چراغ زندگی,شعر کودکانه در مورد چراغ راهنمایی,شعر کودکانه درباره چراغ راهنما,شعر در باره چراغ راهنمایی,شعر کودکانه در مورد چراغ راهنما,شعر نو در مورد چراغ قرمز,شعر در باره چراغ قرمز
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد چراغ برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
تا نه از گریه شدم کور بیا
ورنه چه سود
از چراغی که بگیرند
به نابینایی.
شعر در مورد چراغ
عطرِ تو تراود مگر از بسترم امشب
کاین گونه گریزان شده خواب از سرم امشب
بیدار نشستم که غمت را چو چراغی
از شب بِسِتانم، به سحر بِسپُرم امشب.
شعر در مورد چراغ راهنما
از گندمزارها که می گذرم
دست ام به خوشه هاست
دلم با تو
از خیابان که می گذرم
یاد تو با من است
چشم ام به چراغ راهنما
راه که می روم با منی
کندتر از من قدم برمی داری
زودتر از من
به خانه می رسی.
شعر در مورد چراغ راهنمایی
آدم ها همه می پندارند که زنده اند ..
برای آنها تنها نشانه ى حیات
بخار گرم نفس هایشان است!
کسی از کسی نمی پرسد ،
آهای فلانی
از خانه دلت چه خبر؟
گرم است؟
چراغش نوری دارد هنوز؟
شعر در مورد چراغ قرمز
در نامهِ دیروزت
چراغی کوچک برایم فرستاده بودی
منِ تاریک
روشنش که کردم
در آیینه روبرویم
خود را دیدم
که تاریخی هستم تیره و تار
از مردانی که
چراغ را در زن کشتند!
شعر در مورد چراغ های شهر
چرا فراموش کرده ای
پیش از خوابت
چراغِ خواسته هایِ سوزانِ مرا
خاموش کنی؟
تو در من
نشانی درخشان به جای گذاشتی
برای پرندگانِ شکارچی.
شعر در مورد چراغ نفتی
اگر به خانه ی من آمدی
برای من
ای مهربان!
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم …
شعر در مورد چراغ سبز
سنگی بگذار
بر کلمات من
چراغی روشن کن
دانستم
بی واژه تو را دوست دارم
شعر در مورد چراغ راهنمایی و رانندگی
رنگین کمان!
پل بسته ای که عشق
آفاق را به هم بردوزد
آفاق را به رنگ تو می بینم
و چشم هایت آن سوی مه
همچون چراغ های دریایی می سوزد.
شعر در مورد چراغ زندگی
پشت همین چراغ قرمز
اعتراف کردم دوستت دارم!
تا هرکجا مجبور شدی کمی
مکث کنی، یاد عشقمان بیفتی
چه میدانستم قرار است بعد از من
تمام چراغهای زندگی ات
سبز شوند…
شعر کودکانه در مورد چراغ راهنمایی
این همه پیچ
این همه گذر
این همه چراغ
این همه علامت
و همچنان استواری در وفادار ماندن
به راهم
خودم
هدفم
و به تو
وفایی که مرا
و تو را
به سوی هدف
راه می نماید.
شعر کودکانه درباره چراغ راهنما
تو نیستی و هنوز مورچهها
شیار گندم را دوست دارند
و چراغ هواپیما در شب دیده میشود
عزیزم
هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر میگیرد
از ریل خارج نمیشود.
شعر در باره چراغ راهنمایی
به راستی چه میماند از آدمی
جز چراغی روشن به راه آیندگان؟
پس بدانید که راستی بر دروغ ،
نیکی بر بدی ، پاکی بر پلیدی ، بخشایش بر انتقام ،
آشتی بر جنگ ، خرد بر جنون چیره خواهد شد
شعر کودکانه در مورد چراغ راهنما
چون رود جاریام کن و چون کوه استوار مانند باد …
پر عطش گشت باغها مثل ستاره …
آینه دار چراغ ها گاهی برای بازی خیل فرشتگان تن را
میان حادثه ها رهسپار کن
تا خود ببینی از همه دنیا بریده ام
دل را برای دیدن خود بی قرار کن …
شعر نو در مورد چراغ قرمز
من برمی خیزم!
چراغی در دست
چراغی در دلم.
زنگارِ روحم را صیقل می زنم
آینه ئی برابرِ آینه ات می گذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم!
شعر در مورد چراغ
بیشتر بخوانید :